با کودک وسواسی چه کنیم؟
همه کودکان ممکن است نگرانیهایی داشته و در مواقعی دچار شک شوند، اما کودک وسواسی نمیتواند از نگرانی راجع به بعضی مسایل دست بردارد، فرقی نمیکند، چقدر بخواهد که نگران نباشد. این افکار نگرانکننده دست از سر او بر نمیدارند و مدام او را آزار میدهند تا اینکه او را وادار میکنند که رفتار و عمل خاصی را تکرار کند.
همه کودکان ممکن است نگرانیهایی داشته و در مواقعی دچار شک شوند، اما کودک وسواسی نمیتواند از نگرانی راجع به بعضی مسایل دست بردارد، فرقی نمیکند، چقدر بخواهد که نگران نباشد. این افکار نگرانکننده دست از سر او بر نمیدارند و مدام او را آزار میدهند تا اینکه او را وادار میکنند که رفتار و عمل خاصی را تکرار کند. اغلب ما آدمهایی که خیلی میشویند و میسابند را وسواسی مینامیم. اما رفتارهای وسواسی به همین یک مورد ختم نمیشوند، رفتارهایی مانند چک کردن، شمردن، انجام آداب و مناسک خاص و... هم میتوانند نوعی رفتار وسواسی باشند. گاهی حتی ممکن است وسواس به فکر محدود باشد که به این نوع وسواس فکری میگویند. در وسواس فکری یک فکر آزار دهنده به طور غیرقابل مقاومتی وارد ذهن فرد میشود و تکرار میشود. محتوای فکر میتواند شامل تصاویر و صحنههای وحشتناک مثل آتشسوزی و تصادف و تخریب باشد. گاهی حتی فرد از غیرمنطقی بودن افکار خود آگاه است اما نمیتواند جلوی ورود آنها به ذهناش را بگیرد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات ؛ اگر فرزند شما بشدت از آلوده شدن میترسد، وقتی او احساس آلودگی میکند، به هیچ وجه نمیخواهد بدن خود و یاحتی چیزهای متعلق به خود را در خانه و دور و بر آن لمس کند. او به هیچ وجه دستگیره درها و حتی شیر آبی که قبلاً دست دیگران به آنها خورده را لمس نمیکند و درها را با پا و حتی شیرهای آب را با آرنج خود باز میکند. اگرفرزندتان سعی میکند از دستکش برای گذاشتن آشغالها در ظرف آشغال استفاده کند، اگر به هیچ وجه حاضر نیست چیزی را از زمین بردارد، با دیگران دست نمیدهد و به طور کلی از دست زدن به هر چیزی که به نظرش آلوده میرسد اجتناب میکند؛ ممکن است او هم مبتلا به اختلال وسواسی جبری باشد. در این باره بخوانید:
اختلال وسواسی جبری نوعی اختلال اضطرابی محسوب میشود. زیرا در این بیماری ذهن با افکاری مشغول میشود که فرد را مضطرب کرده و او را مجبور به انجام اعمال خاصی میکند. کودک مبتلا به این بیماری ذهنش نگران این است که چیزی مضر یا خطرناک و یا آلوده است و یا ممکن است اتفاق بدی برایش بیفتد یا آنکه چیزی را از دست بدهد. این نگرانی او را وادار میکند که برای خلاصی از شر آن افکار رفتار خاصی را تکرار کند. تا مطمئن شود که آن اتفاق خاص نمیافتد یا اینکه همه چیز تمیز و بی خطر باقی مانده است. کودک اغلب سعی میکند این عمل خود را توجیه کند اما بهطور کلی رفتار وسواسی به او کمک میکند تا اضطرابش را کم کند. اغلب کودکان میدانند که مجبور نیستند این رفتار خاص را بارها تکرار کنند اما از آنجا که این عمل اضطرابشان را کم میکند به انجام آن تمایل پیدا میکنند غافل از اینکه این آرامش موقتی است و در کل انجام رفتار وسواسی بیماری آنها را تشدید میکند.
رفتار و عادتهای وسواسی، اعمالی هستند که کودک آنها را بارها و بارها تکرار میکند. این افکار نه تنها خوشایند نبوده بلکه مفید هم نیستند. در بسیاری از موارد، وسواس در کودکان همانند بزرگسالان است ولی غالباً تشخیص نداده و درمان نمیشود. چنان چه این وسواس درمان نشود، نه تنها باعث ناراحتی و استرس بیشتر کودک شده بلکه ممکن است موجب اختلالاتی در امور تحصیلی، روابط طبیعی اجتماعی و رشد عاطفی وی شود. وقتی وسواس کودک بسیار شدید باشد، دوستان و همکلاسیهای او علائم و نشانههای وسواس او را به سخره گرفته و باعث گریه و آزار او میشوند. عاقبت کودک منزوی و از مدرسه گریزان میشود.
چرا و به چه علت؟
دانشمندان هنوز علت واقعی وسواس را به طور کامل کشف نکردهاند و مانند سایر بیماریهای روانی، تحقیقات زیادی باید در این زمینه انجام شود تا علت واقعی این نوع بیماریها آشکار گردد. وسواس نتیجه ترکیب عوامل مختلف زیستی (ژنتیک)، روانی و اجتماعی است. در فردی ممکن است علل عمده این بیماری، عوامل زیستی (ژنتیک) باشند، در حالی که در فرد دیگر، ممکن است عوامل روانی یا اجتماعی موثر باشند. تحقیقات تازه دانشمندان، سروتونین که یکی از پیامآوران مغزی است را با بیماری وسواس مربوط میداند، وقتی جریان سروتونین مسدود شود، مغز مانند یک ساعت زنگ میزند و اطلاعات غلطی را تفسیر میکند. این زنگ نادرست پیغام خطری نابجا را به مغز میدهد. مغز هم به جای اینکه این پیام را رد کند، آن را تقویت کرده و باعث تجربه ترس و شکی غیر واقعی برای فرد میشود.
متخصصان معتقدند در خانواده اغلب افراد وسواسی بیمار مشابهی وجود دارد که نشان میدهد استعداد ابتلا به این بیماری از راه ژنتیک منتقل میشود. اما داشتن این قابلیت ابتلای به بیماری را حتمی نمیکند، بلکه یک اتفاق استرس زا و گاهی کم اهمیت. (مثلاً یک تصادف، از دست دادن یکی از والدین، تغییر محل زندگی و یا یک اتفاق نا خوشایند دیگر) باعث بروز این بیماری در فرد میشود.
کودک را مقصر ندانید
لازم است بدانید، وسواس یک بیماری است و کودک شما نمیتواند با سعی و تلاش جلوی افکار خود را بگیرد. او هم از این افکار نگران و ناراحت است و زمان و انرژی زیادی را به خاطر آنها از دست میدهد و گاهی به همین علت نمیتواند وطایفش را انجام داده و از زندگی لذت ببرد. بنابر این کاری نکنید که او از بابت این افکار و اینکه نمیتواند کنترلشان کند، احساس گناه کند و خودش را سرزنش کند. چنین کودکی گاهی از اینکه متهم به افکار و اعمال نادرست و غیرواقعی میشود در عذاب است و احساس فشار میکند از اینکه وقتی برای انجام همه کارهایش ندارد. حتی ممکن است این کودک مجبور شود برای اینکه رفتار خاصی را انجام دهد شب هم بیدار بماند. متاسفانه چنین کودکانی به خاطر افکار آزاردهنده که در مغزشان جولان میدهد، تمرکز کافی هم ندارند. بنابر این به جای سرزنش کردن سعی کنید به آنها کمک کنید تا درمان شوند.
از کجا بفهمیم
شما به عنوان والدین لازم است با نشانههای شایع این بیماری در کودکان آشنا باشید و اگر رفتار مشکوکی از فرزندتان سر زد، آن را به پزشک و روانشناس اطلاع دهید. یادتان باشد هر چه زودتر این بیماری تشخیص و درمان شود بهتر است:
ترس از گرد و خاک و آلودگی و بیماری؛ که با شستشوی وسواسی همراه شود، از جمله شایعترین نشانههای رفتار وسواسی است. به عنوان مثال وقتی که یک کودک و یا نوجوان هر 10 دقیقه یک بار و یا به دفعات مشخصی در روز دستش را بشوید، اگر از اینگونه اعمال بر حذر داشته شود، شدیدا احساس بدی پیدا کند و یا رفتار خشنی از خود بروز دهد، مبتلا به وسواس است. گاهی شستشوی وسواسی چنان شدید میشود که به خشکی مفرط پوست دست و پا، حساسیت و پوسته شدن و حتی کنده شدن پوست بدن و نهایتاً مشکلات جدیتر میانجامد.
دومین نشانه شایع از علائم وسواس، احساس نیاز به ترتیب و قرینه بودن چیزها است. مثلاً کودک ناراحت است که چرا یقه لباسش درست نمیایستد و، بهطور مداوم با لباسش ور میرود تا طور خاصی قرار گیرد و هر کاری هم میکند باز راضی نمیشود. به عنوان مثال، هر 5 دقیقه یک بار جلوی آینه میرود تا مطمئن شود یقه لباسش قشنگ قرار گرفته. حتی ممکن است ساعتها لباس پوشیدنش طول بکشد.
یکی دیگر از نشانههای وسواس چک کردنهای مداوم است. کودکی که از علائم وسواس به صورت چک کردن در عذاب است، بارها و بارها موارد خاصی را چک میکند. به عنوان مثال، هر 5 دقیقه یک بار به در منزل سر میزند تا مطمئن شود كاملاً بسته است و یا اطمینان یابد که پدر و مادرش در منزل هستند.
گاهی فکر کودک با نگرانی درباره مواد دفعی بدنش مشغول میشود و این فکر مرتب او را آزار میدهد. گاهی کودک افکارش با اعداد خوش یمن و بد یمن مشغول میشود. یکی دیگر از انواع شایع افکار وسواسی به بیماری و مرگ مربوط میشود. که کودک همواره فکر میکند به نوعی بیماری مبتلا است یا نگران است که خودش و یا افراد خانوادهاش به نوعی بیماری مبتلا نشوند.
تمایل به پاکیزگی و نظم و نیاز به ایده آل بودن در بسیاری از کودکان خصوصاً در مراحل خاصی از رشد دیده شده ولی اگر این تمایل تقویت و یا در آن زیادهروی شود، میتواند نشانهای از وسواس باشد. تصحیح چندین و چندباره تکالیف شب و یا غلطگیری و پاکنویس کردن مکرر یک نامه ناشی از این افکار است. بعضی از کودکان مبتلا به وسواس نظم، تمایل زیادی به نظم بخشیدن به امور دارند؛ مثلاً همه وسایل اتاق باید در مکان خاصی و با نظم مخصوصی قرار گرفته باشد. بعضی از کودکان با علائم وسواس، تصاویر ذهنی ناخواسته و مزاحمی از صحنههای خشونت و زشت دارند. یکی دیگر از نشانههای وسواس، شمارشهای وسواسی است، مانند شمارش یک عدد خاص، شمارش با فواصل معین، شمارش ضمن حرکت. به عنوان مثال کودک احساس میکند باید تمام پنجرهها و یا منازل را در طول مسیرش بشمارد. این نوع شمارش چنان وسواسی است که اگر کودک شک کند آیا بدرستی شمارش را انجام داده یا خیر، باید مجددا از ابتدا شروع به شمردن کند.
کی نزد پزشک برویم؟
ممکن است بگویید تکرار بعضی از اعمال مانند چک کردن و انجام بعضی از آداب و یا کندی در بعضی از کارها ممکن است برای هر فردی پیش بیاید، بله اما هنگامی که شدت نشانهها طوری باشد که در زندگی طبیعی و کارکرد فرد اختلال ایجاد کند باید به عنوان یک بیماری جدی تلقی شود. در کودکان بروز رفتارهای وسواسی ممکن است موقتی و در پاسخ به تنش محیطی یا یک موقعیت استرس زا باشد، در اینصورت به تدریج نشانهها کمرنگ شده و خود به خود از بین میرود. اما در صورتی که نشانهها دوام پیدا کند، سبب اختلال تعامل اجتماعی، بازی و شادکامی کودک میشود و خلاقیت کودک از بین میرود. در اینصورت باید نشانهها جدی گرفته شده و با درمانگر متخصص کودک مشورت شود.
معمولترین روش درمان که در مطالعات نیز به عنوان مؤثرترین راه در درمانهای کوتاهمدت و بلندمدت شناخته شده، ترکیبی از رفتاردرمانی، شناختدرمانی و کاربرد داروست. در شکلهای خفیف وسواس، رفتاردرمانی به تنهایی کافی است، اما در موارد پیچیدهتر وسواس، درمان با دارو نیز ضروری به نظر میرسد.
10 فرمان برای کمک به کودک وسواسی:
1) هرگز کودک را به خاطر عادت یا وسواسی که دارند مسخره نکنید.
2) فرزندتان را ترغیب نکنید عادت یا رفتار وسواس آمیزش را تکرار کند، به این دلیل که فقط به او آرامش میدهد چون با گذشت زمان ترک آن رفتار دشوار خواهد بود. گاهی دیده شده مادر لباس و ملحفههای کودک را چندین بار میشوید تا ترس فرزندش را در این رابطه کم کند. اما این کار به مرور زمان بیماری او را تشدید میکند. بنابر این افکار کودک را نپذیرید و به او بگویید که این افکار تنها در ذهن اوست و در واقع اینگونه نیست.
3) سعی نکنید با تنبیه بدنی او را مجبور به ترک عادت کنید.
4) آنها را تشویق کنید ترس و عادتهای خود را توضیح دهند
5) جوی آرام و ایمن برای کودکتان فراهم کنید. هر مشکلی که میتواند روی او تأثیر بگذارد و استرس ایجاد کند مثل اختلافات خانوادگی، استرس و زورگویی را از او دور کنید. به کودک سخت نگیرید و کمالطلبی را کنار بگذارید. از کودک به اندازه سنش توقع داشته باشید.
6) به او اطمینان دهید که این افکار و عادات رایجاند و اکثر مردم تجربه آن را دارند.
7) به او بگویید که میدانید ترک کردن این عادات ابتدا کمی دشوار است. اما شما هم آمادهاید که به او کمک کنید
8) روشهای آرامبخش را به آنها یاد دهید گرچه به کارگیری تکنیک آرامش نباید در زمان خاصی استفاده شود. در حالی که تلاش میکند عادتی را ترک کند، چون ممکن است این آرامش بعدا بخشی از عادات شود
9) به او اعتماد به نفس بدهید، بگویید که در هر حال دوستش دارید و از او بخواهید انرژی بیشتری برای ترک افکار وسواسی بگذارد.
10) الگو باشید. اگر خودتان مرتب از او میپرسید که در خانه را بسته یا تکالیفش را تمیز انجام داده، بدیهی است که او هم مانند شما وسواس پیدا میکند. اگر خودتان وسواسی هستید بهتر است اول برای درمان خودتان نزد روانپزشک بروید!